در حقوق ایران، برای «تلف حکمی» فرم ثابت و واحدی برای رأی وجود ندارد، اما اغلب آرای دادگاهها در این زمینه چند عنصر مشترک دارند:
-
بیان موضوع دعوا و خواسته
مثلاً خواسته خواهان «استرداد عین مال»، «ابطال سند رسمی انتقال» یا «استرداد مبیع» است و خوانده یا دادگاه استدلال میکند که مال از نظر حقوقی در حکم تلف قرار گرفته است. -
تشخیص تلف حکمی توسط دادگاه
دادگاه توضیح میدهد که هرچند عین مال در خارج از بین نرفته، اما بهسبب عواملی مثل:-
انتقال رسمی مال غیرمنقول یا منقول به شخص ثالث با سند معتبر،
-
تغییر ماهیت مال یا خروج آن از دسترس،
مالک دیگر امکان استرداد عین را ندارد؛ بنابراین مال از نظر حقوقی «در حکم تلف» محسوب میشود و باید با آن مانند مال تلفشده رفتار شود.
-
-
آثار تلف حکمی در رأی
در نمونه آرای قضایی، نتیجه معمولاً این است که:-
دعوی عینی مثل «استرداد عین» یا «ابطال سند و اعاده به وضع سابق» قابل پذیرش دانسته نمیشود،
-
و دادگاه به جای آن، حق خواهان را به مطالبه مثل یا قیمت مال از انتقالدهندهی اولیه یا شخص مسئول تلف حکمی میشناسد و او را به پرداخت مثل یا قیمت محکوم میکند.
-
-
نمونهی خلاصهشده از عبارت رأی (بهصورت تقریبی و آموزشی)
معمولاً رأیها با عباراتی شبیه این تنظیم میشوند:«در خصوص دعوای خواهان به خواسته استرداد عین مال موضوع قرارداد، با توجه به اینکه مال مذکور به موجب سند رسمی شماره … به ثالثی منتقل گردیده و عین موضوع دعوا از ید و اختیار خوانده خارج شده است، وضعیت مال مزبور در حکم تلف محسوب میشود و استرداد عین آن امکانپذیر نیست؛ لذا دادگاه مستنداً به قواعد تلف حکمی و مواد مربوط از قانون مدنی، دعوای استرداد عین را مردود اعلام و خوانده را به پرداخت مثل یا قیمت یومالاداء مال مورد نزاع در حق خواهان محکوم مینماید.»
پس به طور خلاصه، نمونه رأی تلف حکمی رأیی است که در آن دادگاه اعلام میکند مال، هرچند در خارج موجود است، اما بهعلت وضعیت حقوقی جدید (مثل انتقال معتبر به ثالث)، از نظر حقوقی در حکم تلف است؛ بنابراین، بهجای استرداد عین، فقط مطالبه مثل یا قیمت پذیرفته میشود.